آینا جونمآینا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره
بابا داود منبابا داود من، تا این لحظه: 39 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
مامان مریم منمامان مریم من، تا این لحظه: 36 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره
آشنایی من و عشقمآشنایی من و عشقم، تا این لحظه: 18 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات آینا گلی

دخترم یک ساله شد

سلام عشق من سلام زنبور طلایی...کیک آینا زنبور هستش...لباسش هم  زنبور هستشتولدت با یه دنیا عشق مبارکت باشه ایشاالله که صد ساله بشی...من و بابایی بهترین آرزوها رو برات داریم چقدر خوبه که دختر داریم،دختری که جدیدا یاد گرفته باباییش رو  مدام بوس کنه؛حسابی دلش رو بردی آینا طلا بابایی ت هم عاشقانه دوستت داره ((((((((دختر قشنگم...یک بهار و تابستان و یک پاییز و یک زمستان رو دیدی...از این به بعد همه چیز تکراری ست..جز مهربانی...
9 آذر 1394

5 روز مونده به تولدت نفس

سلام آینای من باورم نمیشه که دارم به تولد یک سالگیت نزدیک میشم،هرچند که ماه صفر هستش و من و بابا داود برنامه ی تولد بزن بکوب نداریم ولی میخوایم یه جشن کوچولو به همراه خانواده ی گل خودم و خانواده ی محترم بابایی برات بگیریم که فقط خاطره ی خوش از یه تولد خوب برامون باقی بمونه کیک رو هم مدل زنبوری سفارش دادیم که امیدوارم خوشگل در بیاد؛یه ست آتلیه هم مادر جون داره واست میبافه و من هم دارم برات پیراهن زنبوری میدوزم،وای که چقدر ماه بشی  با این لباسه ملوسک...وای یکی یکی یادم میاد  واست وقت آتلیه هم گرفتیم که  امیدوارم باهامون همکاری لازم رو داشته باشی راستی یادم رفت بگم که تولد شما یه شب قبلش یعنی 8 آذر برگذار میشه،چون ما ای...
5 آذر 1394
1